گفتگوی نواهای ایرانی با بانوی آوازخوان برنامه ی گلها، ناهید دایی جواد (ناهید)

 

گفتگوی نواهای ایرانی با بانوی آوازخوان برنامه ی گلها

ناهید دایی جواد (ناهید): از شور و اشتیاق جوان ها لذّت می برم.

 

 

اشاره: ناهید دایی جواد (ناهید)، اگر برای جوان ترها نام چندان شناخته شده ای در عرصه ی موسیقی نباشد، برای پدر و مادرها یک اسم آشنا و یادآور ترانه های ماندگاری همچون «غروب کوهستان»، «اشکم دونه دونه...» و «دو سه روزه که چشمام به دره» می باشد. پدران و مادران ما جوان ها سال ها با این ترانه ها زندگی کرده اند و خاطرات شیرین آن زمان ها را از همین ترانه های به یادماندنی دارند. در سفری که مدّتی قبل به شهر زیبای اصفهان داشتم، فرصتی دست داد تا دقایقی را به هم صحبتی با خانم ناهید بپردازم و از این گفتگوی صمیمانه، لذّت ببرم. ماحصل آن دیدار، گفت و شنودی است که در آموزشگاه محل تدریس او انجام شد.

ع. زارعی نواهای ایرانی

***

 

 

1. خانم دایی جواد! از آن دوره هایی بگویید که شوق خواندن در شما به وجود آمد.

- خواهش می کنم. من در خانواده ی هنرپروری رشد کردم. پدرم با بزرگان موسیقی معاشرت داشت. تاج، سلطانی، کسایی، شهناز و ...، اینها نام های کوچکی نبودند. خب، من هم خود به خود تحت تأثیر قرار می گرفتم و از همان اوان کودکی، علاقه به موسیقی در من به وجود آمد. من عاشق آهنگ هایی بودم که با صدای دلکش و همایون پور اجرا شده بودند. من هم آنها را می شنیدم و تقلید می کردم.

 

2. پس همین مسأله باعث شد که سراغ آواز بروید.

- خب، این قضیه در ذات من بود. پدرم وقتی می دید من در همان دوران نوجوانی هم به نسبت خوب تحریر می زنم، می گفت که این دختر، آوازخوان خوبی می شود و به من کمک می کرد. من هم به صفحه و کارهایی که از رادیوی آن زمان پخش می شد، گوش می دادم و به عینه تقلید می کردم.

 

3. چه شد که به طور رسمی کارتان را شروع کردید؟

- وقتی وارد دانشگاه شدم، می دیدم همه ی مسیرها، از راه تقلید صرف از این و آن می گذرد. من می خواستم خودم باشم. آن چه که از دوران کودکی در مورد تحریر زدن گفتم، در این زمان خودش را نشان داد و با توصیه ی بزرگ ترها و پیشکسوتان، از تحریرهای کوتاه در کارهایم استفاده می کردم. تحریرهای دلکش را دوست داشتم. این گونه حس می کردم که ترانه ها دلنشین تر و متفاوت تر می شوند.

 

4. آغاز همکاری تان با گروه ها از چه زمانی بود؟

آقای عباس فاروقی در همان دوران که به دانشکده می رفتم، اجراهایی را به سرپرستی جهان بخش پازوکی که همکلاس مان بود، انجام می دادند و به روی صحنه می بردند. خلاصه گروهی ساختیم و مشغول کار شدیم. به خصوص آهنگ به یاد ماندنی "بردی از یادم" را هیچ گاه از یاد نمی برم که با همین گروه، آن را خواندم. گاهی دانشجویان علاقه مند به کار آهنگسازی هم کارهایی را ارایه می دادند که خوب هایش را اجرا می کردیم.

 

5. و به یقین کنسرت ها هم آرام آرام جایگاه خود را پیدا کردند.

- درست است. یادم نمی رود که بعد از مدّت کوتاهی، از محل درآمد تنها یک شب اجرا برای گروه، یک دستگاه پیانو توانستیم تهیه کنیم.

 

6. و بعد...؟

- بعد از یکی از کنسرت ها، مرحوم ساغری که از نوازندگان به نام سنتور و از آهنگسازان به نام اصفهان بودند، پیشنهاد ضبط آزمایشی یکی از آثارش را داد. برای ضبط به رادیو اصفهان رفتیم که تنها یک استودیو داشت. نام ترانه را درّه ی خاموش گذاشته بود و یک بار آن را برای من زمزمه کرد تا آن را بیاموزم و بعد هم ضبط آزمایشی آن انجام شد. یادم هست که اورتور (مقدّمه) مفصلی داشت با آواز کم. امّا خانواده ام اجازه ی پخش ندادند!

 

7. امّا این مسأله که با تشویق های پدرتان در زمان کودکی تان در تضاد بوده است!

خب خانواده ی مادرم خیلی مذهبی و متعصّب بودند. پدرم هم با وجود علاقه اش، پافشاری چندانی نمی توانست بکند. "جواد دایی جواد" که دایی بنده بودند و همکلاسی مرحوم دکتر عمومی، یک روز خانواده را جمع کرد و با توجیه این قضیه که ناهید، باید از استعداد خدادادی اش استفاده کند، آنها را قانع کرد که مانع کارم نشوند.

 

8. بالاخره کار با همه ی این کش و قوس ها پخش شد یا خیر؟

نوروز سال 41 قرار بود آقای تاج و پازوکی برای مسابقات شهرستان ها آماده شوند که همان کار، با تنظیم مرحوم جواد معروفی با عنوان گل های صحرایی 62 با تکنوازی تار جلیل شهناز ضبط شد که غیر از ارکستر گل ها و رادیو اصفهان، با ارکستر آقای کسروی هم ضبط و از رادیو سراسری پخش شد.

 

9. آهنگ غروب کوهستان...؟

- خب، این همان آهنگ است که نامش عوض شد. خانم ها گوگوش، سیما بینا و الهه هم بعدها دوباره آن را بازخوانی کردند.

10. امّا اجرا در برنامه ی گل ها هم یک موفقیت برای شما به حساب می آید. درست است؟

- دقیقاً. آقای پیرنیا که کارهایم را شنیده بودند، من را به عنوان خواننده ی گل ها معرفی کردند که 11 اجرا هم داشتم.

 

11. بهترین کاری که خواندید؟

به هر حال از همه رضایت دارم، اما خودم آهنگ سینه سوز آقای پازوکی را بهترین می دانم.

 

12. برویم سر یک مسأله ی خاص. خانم ها خوب تحریر نمی زنند. قبول دارید؟

- بله. خواننده های زن خوبی بودند که متأسفانه خیلی های شان در ادای تحریر مشکل داشتند. به نظر بنده، تمرین کم مهم ترین علّت بود. بعد از شناخته شدن، از سوی آدم های ثروتمند به مجامع خصوصی دعوت می شدند و پول خوبی هم گرفتند که همین امر نیز باعث شد تا از اصل کار باز بمانند. خانم حمیرا یی از معدود آوازخوانان زنی بود که خوب تحریر می زد.

 

13. تا کی در رادیو بودید؟

راست اش بعد از چند سال، اوضاع بد شد و من از آن فضا خیلی خوشم نمی آمد. عدّه ای از هنرمندان آن را تحریم کردند که من هم به دلیل پشتوانه ی مذهبی خانواده ام، به صف آنها پیوستم.

 

14. هیچ شده است که با خود فکر کنید به دلیل ممنوعیت صدای خانم ها، عمرتان را بیهوده صرف هنر کرده اید؟

من از این وضع راضی نبوده ام و نیستم، امّا به هر حال کار خودم را کرده ام. مشغول آموزش بوده ام، ضمن این که چند اجرا هم برای بانوان داشته ام.

 

15. و در پایان، هر آن چه را که فکر می کنید مانده است، بیان بفرمایید.

- واقعاً خوشحال می شوم وقتی می بینم جوانی مثل شما از شیراز به اصفهان، این مسیر طولانی را برای این گفتگو آمده است که مایه ی امیدواری و دلگرمی است. از ما و همه ی جوانانی که به ما قدیمی ها توجّه و لطف دارند، ممنونم. من از شور و اشتیاق آنها لذّت می برم.

 

*بخشی از شعر ترانه ی غروب کوهستان:

 

غم و غصه توی قلبم لونه کرده
ای خدا دلم پر درده، نمی‌سازه با مو دنیا
دیگه بر نمی‌گردم به آشیونه
ای خدا کسی نمی‌دونه غم و تنهایی دل را

 

با سپاس از سرکار خانم دایی جواد، برای ایشان آرزوی روزهای خوب و همراه با سعادت و سلامت آرزو می کنیم و همچنین با تشکر فراوان از سرکار خانم بهشید به مناسبت تلاش شان برای انجام این گفتگو.)

 

 

مروری بر رویدادهای موسیقی هفته

 

مروری بر رویدادهای موسیقی هفته

 

اشاره: از این پس در مجموعه ی "نواهای ایرانی" به مرور رویدادهای هفته و بررسی مختصر آنها خواهم پرداخت و امید است که این حرکت نوین، به عنوان مسیر تازه ی نقد مؤثر، با ارایه ی نظر از سوی دوستان عزیز همراه باشد.

***

 

 

- شنبه ۱۲ آبان ماه ۱۳۸۶:

* شهرام ناظري براي شمس مولانا خواند. / اهالي سينما شواليه‌ي ايران را كليددار كردند. / ناظری، کاندیدای دریافت جایزه ی گرمی (Grammy)

     ناظری را بایستی به راستی یکی از حقیقی ترین افراد متمایل به اظهار اندیشه های نو دانست. بدیهی است که این مسیر، به مذاق همه هم نباید خوش بیاید! به هر حال هر چه باشد، امسال ناظری را باید یکی از خبرسازترین و شاید هم تا این زمان، تنها خبرساز هنرمندان عرصه ی موسیقی می بایست به حساب آورد. به او و جامعه ی موسیقی کشور به خاطر همه ی موفقیت هایش تبریک عرض می کنیم.

* اجرای آثار حسین علیزاده توسط گروه موسیقی "خورشید" به سرپرستی مجید درخشانی در روزهای 29 و 30 آبان ماه در تالار وحدت قطعی شد.

     گروه خورشید به سرپرستی مجید درخشانی، سه چهار سالی است که کار خود را شروع کرده اند و این بار هم آن گونه که خود درخشانی گفته است، اجرای آثار حسین علی زاده را برعهده خواهند داشت. شاید خود علی زاده هم برای دقایقی در کنار گروه بنشیند که افتخار مهمی برای اعضا به حساب خواهد آمد. همنشینی بزرگان با جوانان نکته ی مهم و مؤثری است، به شرط آن که با حساب و کتاب و نظم انجام شود.

* اجرای اركستر سمفونيک تهران با رهبري منوچهر صهبايي

     ارکستر سمفونیک تهران این بار و برای چندمین دفعه، به رهبری منوچهر صهبایی، به روی صحنه خواهد رفت. نقش مؤثر رهبران با علم و دانش را در پرورش فکری و فنّی نوازندگان ارکستر هرگز نباید از یاد برد. یادمان نخواهد رفت که چه بزرگانی آمدند و با دیدن اوضاع، عطای کار را به لقای آن بخشیدند!

- سه شنبه ۱۵ آبان ماه ۱۳۸۶:

*شهرام ناظري: سمفوني مولانا منتشر مي‌شود. / مي‌خواهم نابساماني موسيقي را برطرف كنم.

     شهرام ناظری که در بخش نخست در مورد او نوشتیم، بدون شک پرچمدار حرکت آوازی با توجه به تفکر ادبی و معنوی حضرت مولانا است. نقش او در معرفی اندیشه و شعر مولانا جلال الدین بلخی و موسیقی ایرانی انکار ناپذیر و دارای شواهد مستند در این زمینه است.

- یکشنبه ۱۳ آبان ماه ۱۳۸۶:

*اجرای گروه كوبه‌اي ادوار در تالار رودكي (كامبيز گنجه‌اي، وحيد اسدالهي، كامران يعقوبي، مرتضي و مجيد يگانه راد، علي كبوك و آرش اسلامي)

    در گذشته گروه سازهای پوستی (شامل همه ی اشکال آن)، مثل گروه استاد حسین تهرانی و بعد از آن، به خصوص گروه مسعود حبیبی بنیان گذار اجرا با چنین سازهایی بوده اند که با تأثیر بر دیگر نوازندگان به نام در این زمینه، به تدریج گروه های مشابه دیگری هم تشکیل گردید. کامبیز گنجه ای که به حق او را یکی از جوانان زبده در زمینه ی تنبک نوازی باید به شمار آورد، با تشکیل این گروه، شاید اندیشه های بارز خودش را در عرصه ی نوازندگی، به صورت گروهی به معرض اجرا بخواهد بگذارد که برای او و گروهش، آروزی موفقیت داریم.

- چهارشنبه 16 آبان 1386:

 

 

*اجراي اركستر ملي در استان هاي كشور

     ارکستر ملّی که با سرو صدای زیادی حدود ۹-۸ سال قبل تشکیل شد، رفته رفته سر و صدایش به نسبت قبل، کمتر شد تا جایی که گاه، تا چند ماه از نام این گروه خبری نمی شنویم! در عین حال رهبری فرهاد فخرالدینی، نقطه ی قوت این گروه به حساب می آمد و می آید. امّا باید دید آیا او، هنوز هم حال و حوصله ی رهبری چنین گروهی را دارد یا خیر. ای کاش آهنگسازانی داشتیم که گروه ارکستر ملّی را تغذیه کنند؛ ای کاش!

*همنوایی تار فرهنگ شریف با گروه سازهای زهی

     باز هم حضور یک پیشکسوت در کنار جمعی از جوانان و این بار همنوایی تار فرهنگ شریف با گروه سازهای زهی را نظاره گر خواهیم بود. مسلم است که تبیین و تعریف نحوه ی حضور چنین هنرمندانی در کنار چنین گروه هایی، نتیجه های بهتری را دربر خواهد داشت.

***

نکته: از دوستان عزیز خواهشمند است نسبت به راه اندازی این بخش تازه در وبلاگ نواهای ایرانی اظهار نظر و راهنمایی بفرمایند.

 

 

حسین علیزاده، یک اسطوره ی واقعی برای موسیقی ایران

 

حسین علیزاده، یک اسطوره ی واقعی برای موسیقی ایران

 

استاد حسین علی زاده

 

اشاره: قرار نیست فقط رستم و سهراب، اسطوره های داستان های باستانی سرزمین ما باشند. در ضمن این قرار را هم با خودمان نگذاشته ایم که اسطوره پروری کنیم و حرف های غیر منطقی و متعصب مآبانه به خورد مخاطب مان دهیم، امّا همین بغل، همین نزدیکی ها، می شناسیم کسانی را که وادی های گوناگون، برای خود یک اسطوره ی تمام عیار بوده اند یا هستند. از قدیم تا الان نمونه ی این آدم ها را کم نداشته ایم، اگرچه اسطوره ها به طور اصولی در هر دوره ای از نظر کمی، تعداد زیادی را شامل نمی شوند و جرقه وار ظهور می کنند؛ امیرکبیرها در سیاست، کمال الملک ها در نقاشی، امیرخانی ها در خوشنویسی، انتظامی ها در سینما، تختی ها در ورزش، صباها در موسیقی و ...، اینها همه نمونه های مستند اسطوره در مملکت تاریخی، سرزمین هنر و کشور هنر پرور ما هستند. در ۲۰ سال اخیر هم در همه ی حوزه ها، این واژه به معنای جدید آن؛ یعنی "ستاره" تغییر و به خصوص در حوزه ی موسیقی و سینما جایگاه خود را هر چند در مواردی غیر منطقی پیدا کرده است. در عین حال بایستی یادآور شد که در دوره ی حاضر، ما بیشتر با اسطوره یا ستاره سازی روبرو بوده ایم تا این که کسی خودش اسطوره و ستاره ی واقعی شود. یک ستاره در هر وادی که فرض کنیم، علاوه بر فن و مهارت والا، اخلاق برتر هم دارد تا الگوی بقیه به حساب آید. او ستاره ی دست پرورده ی گروه خاصی نیست، چرا که همه ی اهالی واقعی، فن او را به عنوان الگو می شناسند و عموم هم او را قبول کرده اند.

 

زندگی نامه*: در تهران متولد شد. پس از پايان تحصيلات در هنرستان موسيقي به دانشگاه موسيقي راه يافت و از اساتيد برجسته موسيقي آن زمان بهره برد و در دو رشته نوازندگي و آهنگسازي فارغ التحصيل شد. همزمان با تحصيل در دانشگاه نزد اساتيد موسيقي ايران به آموزش موسيقي مشغول بود. اساتيدش هوشنگ ظريف، علي اكبر شهنازي، احمد عبادي، نورعلي برومند، محمود كريمي، عبد اله دوامي، يوسف فروتن و سعيد هرمزي بودند. در اين زمان در اركستر ملي ايران به رهبري حسين دهلوي به عنوان نوازنده تار عضويت داشت. اجراي كنسرت در ايران و خارج از ايران، عضويت در راديو، همكاري با كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان، اجراي تكنوازي هاي بسيار و... همگي از فعاليت هاي اين دوره عليزاده بودند. گروه عارف را با همياري تعدادي از هم دانشگاهيان و موسيقي دانان جوان آن زمان راه اندازي كرد و با همكاري با گروه شيدا در بازآفريني و بازخواني آثار موسيقي ايران كارهاي بسياري انجام دادند. با راه اندازي گروه چاووش، آثار تاريخي موسيقي كشورمان اجرا شد كه در ساخت و اجراي اين آثار عليزاده سهم عمده اي داشت. سرپرستي و آهنگسازي چاووش در تعدادي از اين كارها بر عهده عليزاده بود. پس از انقلاب به منظور تحصيل و تدريس به آلمان رفت و به عنوان پایان نامه ی دوره آهنگسازي قطعه ی عصيان را ساخت. با برگشت به ايران در سال شصت و هفت به اجراي شورانگيز و تركمن پرداخت كه دريچه اي جديد به روي موسيقي ايران گشود. تكنوازي ها و همنوازي هاي وي با ارشد تهماسبي، اجراهاي بسيار در ايران و خارج از ايران، ضبط آثار، اجراي رديف ميرزاعبداله فراهاني، تدوين كتاب هاي ده قطعه براي تار كه آثارش را ارائه كرده، كتاب هاي آموزشي، كاست هاي آموزشي، تدريس تار و سه تار، كار بر روي مقام ابداعيش و اجراي كنسرت هاي داد و بيداد و ...، ساخت موسيقي فيلم كه جملگي برنده جوايزي شدند، همگي عليزاده را به عنوان پركارترين و همچنين موسيقي دان پيشرو در موسيقي ايران مطرح كرده است. او اجرای چندین كنسرت را در كشورهاي مختلف به همراه محمد رضا شجريان و كيهان كلهر بر عهده داشته است. 

***

     نخست این که در این دوران نداشتن موسیقی و موسیقیدان و ته کشیدن خیلی ها، خدا را شکر می کنیم که کسی چون علی زاده هنوز سر پا است! حسین علی زاده، در حقیقت بازتاب درون افرادی است که جوشش و پویش درونی شان، به ایجاد روابط خلاّق و بدیع مابین رفتار اجتماعی و فنّی آنان در عرصه های مختلف می انجامد. آثار او، از همان دوران جوانی اش، آینه ی تمام نمای ذهن و فکر ماورایی و مبدعی بود که در سال های بعد از آن، به یکی از قدرت های طراز اوّل موسیقی ایران بدل شد. علی زاده، یک حقیقت انکار نشدنی در موسیقی ما است و یک اسطوره ی واقعی برای آن، درست مثل صبا یا پایور. در مقام یک آهنگساز، هرچند آثار او با بنیاد فکری اش سر سازگاری دارد، امّا تنوع ذاتی این آثار که برگرفته از یک پایه و بن می باشد، در کمتر اثری از دیگر آهنگسازان - جز تعداد کمی- به چشم می خورد، گو این که پیام های متفاوتی را از چند آهنگساز می شنویم!

     قطار پیوسته در حال حرکت دنیای امروز که حامل فنّاوری های نوین بشری می باشد، تأثیر بسیار واضح و روشن خود را بر هنر هم گذاشته است. این تأثیر تا بدان جا است که هنر مدرن امروز، لقب رسمی آن دسته از آثار هنری امروزی است که به واسطه ی دخالت مستقیم فنّاوری روز، بدان مفتخر شده اند! هنر ایرانی، امّا به دلیل آن چه که از درون آدم های ایرانی، چه هنرمند و چه غیر هنرمندش می جوشد و خصوصیت بارز انسان شرقی است، در خلق موقعیت های هنری خود، کمتر دست به دامان این فنّاوری شده است. در عین حال هنرمندان واقعی چون علی زاده، با همکاری ذهن نوآور خود، نشان داده اند که هر آن چه که فاقد حسّــآمیزی انسان و هنر باشد، بی معنی است و شامل تعریف واقعی هنر نمی گردد. در اصل فن غیر هنری است که به واسطه ی فنّ هنری بایستی خود را نشان بدهد و نه برعکس، این فنّاوری نوین باشد که جایگاه اصلی هنر را هم به خطر بیاندازد. تشکیل گروه هم آوایان در واقع برآیند همین برداشت و احساس والای این هنرمند موسیقیدان ما است. گرچه گوش نامأنوس مخاطب عام از دریافت پیام چنین آثاری عاجز است، ولی خیل بی شماری هم هستند که از این نواندیشی ها، درس ها گرفته اند، چه بسا می بینیم که گروه های به نام و بزرگ کشور، کارهای موسیقایی جدید خود را در سال های اخیر، متأثر از افکار حسین علی زاده ساخته اند. بنابراین از همین یک مثال ساده، میزان تأثیرگذاری و علّت دادن لقب اسطوره به وی مشخص می گردد.

     آگاهی و دانش موسیقایی چیز جدایی از نوازندگی و خوانندگی است. هستند خوانندگان و نوازندگانی هستند که فقط خوب می خوانند و می نوازند، امّا سطح سواد علمی آنان در حوزه ی موسیقی پایین است. البته این مسأله به خودی خود، عیب و نقص به حساب نمی آید، چرا که نفوذ موسیقی در درون، بیشتر حاصل برداشت حسی است تا هر چیز دیگر و حتّی شاید همین سواد و دانش موسیقایی، خود به اصل کار لطمه بزند و هنرمند موسیقیدان را به جاده ی فرعی بکشاند، امّا حداقل برای کسی چون علی زاده که چنین نبوده است و او از این داشته ی ارزشمند خود، به خوبی استفاده کرده است.

     علی زاده در ۵۶ سالگی و با وجود بی حرمتی های زیادی که نسبت به موسیقی صورت گرفت،  هنوز هم چون جوان ۵ - ۲۴ ساله ای، مستحکم است و شور و شوق دارد و می سازد و می نوازد. واقعیت آن است که این اشتیاق و ذوق را دیگر خیلی ها ندارند. یا اشباع شده اند یا دلسرد یا افسرده یا گوشه نشین و یا گریزان، به هر حال علی زاده، حداقل در ظاهر جزو هیچ کدام از این دسته ها نیست، هر چند او هم تا حدودی شکسته شده است، به درستی به او لقب "اسطوره و ستاره" ی موسیقی ایرانی را می توان داد.

 

----------------------------------

* برگرفته از پایگاه موسیقی درویش خان

* عکس: مهرداد ظهیری

 

گفتگو با مجید درخشانی در مورد اجرای محمدرضا شجریان و گروه آوا در اصفهان

 

گفتگوي نواهاي ايراني با مجيد درخشاني

در مورد اجرای گروه آوا و محمدرضا شجريان در اصفهان

 

از كار با جوانان راضي هستيم.

 

اشاره:كنسرت محمدرضا شجريان و گروه آوا در اصفهان، اين بار با تغييرات كلّي در اعضاي گروه و استفاده از نيروهاي جوان،‌ امّا با تجربه همراه بوده است. شجريان در دوره هاي قبل هم با نوازندگان جوان همكاري داشته است و نشان داده است كه به اين همكاري ها، توجه دارد. مجيد درخشاني كه در واقع مي توان حدس زد كه اين جوانان با نظر او، وارد گروه شده اند، از كار با اين جوانان راضي است و اعتقاد دارد كه شور جواني آنان، هم او و هم شجريان را هم تحت تأثير قرار داده است، گرچه این اجرا با حضور این جوانان، با انتقادهایی هم همراه بوده است، به هر حال به طور کلّی دخالت دادن آنان کار ارزنده ای است که در عین حال بایستی با صبر و حوصله و تمرین مداوم و سبک و سنگین کردن توانایی های آنان توأم باشد. با او كه در حال حاضر در اصفهان به سر مي برد تا اجراي تمديد شده ي كنسرت گروه آوا را با شجريان به روي صحنه ببرد، گفتگوي كوتاهي انجام داده ام كه مي خوانيد.

زارعي - نواهاي ايراني

ادامه نوشته